- شفقنا اقتصادی - https://eco.shafaqna.com -

معادن کوچک در انتظار نیم نگاه مسئولان

شفقنا اقتصادی – از زمان آغاز به کار دولت سیزدهم، وزارت صنعت، معدن و تجارت یکی از پرحاشیه‌ترین زیرمجموعه‌های دولتی بوده ‌است و به‌تبع آن، حوزه معدن هم یکی از پرچالش‌ترین حوزه‌های زیرمجموعه اقتصادی دولت بود و سالی سخت را پشت‌سر گذاشت.

به گزارش شفقنا اقتصادی به نقل از روزگارمعدن از زمان آغاز به کار دولت سیزدهم، وزارت صنعت، معدن و تجارت یکی از پرحاشیه‌ترین زیرمجموعه‌های دولتی بوده ‌است و به‌تبع آن، حوزه معدن هم یکی از پرچالش‌ترین حوزه‌های زیرمجموعه اقتصادی دولت بود و سالی سخت را پشت‌سر گذاشت.

به این منظور، «روزگارمعدن» قصد دارد نگاه دقیق‌تری به کارنامه وزارت صنعت، معدن و تجارت و معاونت معدنی در سال گذشته بیندازد و نظر فعالان و صاحب‌نظران این عرصه را منعکس کند.

بخش اول این سلسله‌گزارش با عنوان «وظیفه دولت تسهیلگری است» روز گذشته در همین صفحه منتشر شد و امروز، در بخش دوم، به چیستی و اهمیت معادن کوچک‌مقیاس و وظیفه دولت در حمایت از آن پرداخته‌ایم.

گفت‌وگوی امروز «روزگارمعدن» با محمدرضا خالصی، استاد دانشگاه تربیت‌مدرس است که شرح مفصلی درباره تعریف معادن کوچک‌مقیاس و مسئولیت بخش دولتی در برابر آن می‌دهد. همراه ما باشید…

دولت چه مسئولیتی در قبال صنایع کوچک‌مقیاس دارد و چگونه باید از آنها حمایت کند؟

به‌شخصه با حمایت دولت‌ها از صنایع خاص مخالف هستم. وقتی می‌گوییم حمایت دولتی، یعنی اینکه پول نفت را خرج کنیم تا جایی معدنی را راه بیندازیم. خب، این کاری کاملا غیرمنطقی است. به‌عبارت ساده‌تر، این کار به‌معنی برداشت بخشی از اموال مردم و خرج کردن آن به‌منظور راه‌اندازی یک معدن است، بنابراین دولت‌ها نباید حمایت ویژه‌ای از صنایع ویژه بکنند، اما توسعه زیرساخت‌ها برای کل کشور، فارغ از اینکه بخش معدن از آن استفاده کند یا بخش کشاورزی یا دیگر صنایع، ضروری است.

توسعه زیرساخت‌ها جزوی از وظایف ذاتی دولت‌ها به‌شمار می‌رود و این بزرگ‌ترین کمکی است که می‌توانند برای صنایع کوچک مثل معادن کوچک‌مقیاس، انجام دهند.

یکی دیگر از مسئولیت‌های دولتی این است که جلوی سنگ‌اندازی‌های ارگان‌های زیرمجموعه خود را بگیرد.

منظور از سنگ‌اندازی چیست؟

بخش معدن، به‌ویژه معادن کوچک‌مقیاس، با موانع متعددی روبه‌رو است که از سوی ارگان‌های گوناگون ایجاد می‌شود. هرچقدر معادن کوچک‌تر می‌شود، توان تاثیرگذاری سیاسی و اجتماعی کمتری دارند، بنابراین سنگ‌اندازی هم در مقابل آنها بیشتر می‌شود، به‌عنوان مثال تعداد زیادی معدن طلای کوچک‌مقیاس در همه جای ایران پراکنده است. اگر کسی بخواهد یک کارخانه راه‌اندازی کند، تا اسم سیانور به‌میان بیاید، بدون شک درگیری‌هایی با اداره محیط‌زیست، منابع طبیعی و ارگان‌هایی از این دست خواهد داشت و احتمال اینکه بتواند کار را به‌سادگی و به‌شکل استاندارد و حرفه‌ای راه‌اندازی کند، بسیار کم است، بنابراین بسیاری از خیر طلای موجود در معدن می‌گذرند و آن را به‌عنوان معدن مس ثبت می‌کنند و به‌ناچار این ماده معدنی استخراج و فرآوری می‌شود، در حالی که ارزش طلای آن بسیار بیشتر از مس است، اما معدنکار ترجیح می‌دهد طلای حاصل را در باطله بریزد و از خیرش بگذرد تا بتواند فعالیت معدنی خود را ادامه دهد.

در حالی که سطح آلایندگی محیط‌زیست معادن بزرگ طلای کشور، که به‌طورعمده دولتی است، از نظر ابعاد و اندازه به‌هیچ‌وجه قابل‌مقایسه با بخش خصوصی نیست.

جالب اینجا است که یکی از ۲ معدن طلای بزرگ کشور که دولتی است، اصلا واحد تیکنر یا فیلتراسیون ندارد و تمام باطله‌های خود را وارد سد باطله می‌کند و بخش کمتری از آب دوباره از سد باطله به کارخانه برمی‌گردد، در صورتی که تمام کارخانه‌های خصوصی طلا در کشور ما واحد فیلتراسیون نهایی دارند و باطله‌ای که تولید می‌کنند، خشک است، چون سیانور نرخ بالایی دارد، در کارخانه‌های خصوصی حداقل مقدار از این ماده مصرف می‌شود و باتوجه به اینکه مرحله فیلتراسیون دارند و باطله خشک تولید می‌کنند، سیانوری که در باطله می‌ماند، بسیار بسیار اندک و نزدیک به صفر است و حتی می‌توان گفت زیر استانداردهای بین‌المللی است.

به این ترتیب، معادن طلای کوچک‌مقیاس ما می‌توانند تحت سختگیرانه‌ترین استانداردهای بین‌المللی هم به فعالیت خود ادامه دهند، اما توان چانه‌زنی و تاثیرگذاری سیاسی و اجتماعی بالایی ندارند و بیشتر آنها کوچک و غیرفعال‌ هستند، در حالی که معادن بزرگ که بیشتر دولتی یا نیمه‌دولتی هستند، می‌توانند بدون‌توجه به ابتدایی‌ترین مسائل محیط‌زیستی و منابع‌طبیعی و امثال آن  کار کنند.

این یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی است که معدنداران ما با آن دست به گریبان هستند. با همین یک مثال روشن می‌شود که اگر دولت‌ها بتوانند زیرساخت‌ها را فراهم کنند، جلوی سنگ‌اندازی‌ها و مانع‌تراشی‌ها را بگیرند و قوانین اضافه‌ای برای صنایع و معادن کوچک ایجاد نکنند، معادن کوچک‌مقیاس راه خود را پیدا خواهند کرد و آنهایی که در واقع ارزش اقتصادی دارند و می‌توانند به‌شکلی تولید ثروت کنند، به‌طورحتم به راه خواهند افتاد.

معادن کوچک‌مقیاس چه ویژگی‌هایی دارند؟

درباره معادن کوچک‌مقیاس یا small scale ابتدا باید گفت که این مفهوم تعریف عمومی و جامعی ندارد و در کشورهای گوناگون بسته به قوانین و شرایط معدنکاری و وضعیت و شرایط اقتصادی جامعه، تعریف این معادن متفاوت است.

در سطح بین‌المللی وقتی صحبت از معادن کوچک‌مقیاس یا small scale می‌شود، منظور معادن طلا یا الماس در افریقا است که افرادی عادی، بدون هیچ دانش و تجربه خاصی، ماده معدنی را با بیل و چکش از دل کانسنگ بیرون می‌آورند یا با ساده‌ترین ابزار ممکن به جست‌وجوی آن در بستر رودخانه می‌روند. در سطح دنیا منظور از معدنکاری کوچک‌مقیاس در بسیاری از موارد به این نوع از کارها اطلاق می‌شود، اما در کشور ما معدنکاری کوچک‌مقیاس به معادنی اطلاق می‌شود که اندازه بزرگی ندارند. حال باید دید چطور می‌شود این تعریف را کمی نظام‌مند کرد و سر و سامان داد.

چندی پیش، مطالعه‌ای در سطح ملی، با عنوان «طبقه‌بندی پیشنهادی برای معادن ایران با تاکید بر معادن کوچک‌مقیاس»، انجام شد. این تحقیق که در نشریه علوم زمین به چاپ رسید، براساس معیارهای متفاوت، نوعی طبقه‌بندی از معادن کوچک‌مقیاس ارائه داده است، بنابراین چون این مطالعه کاری آکادمیک است و تحقیقاتی روی آن انجام گرفته است، می‌توان نتایج آن را مدنظر قرار داد و براساس نتایج آن، ضوابط و معیارهایی کلی برای معادن کوچک‌مقیاس در نظر گرفت.

یکی از این معیارها تعداد نیروی انسانی فعال در معدن است. بر این اساس معادنی که بین یک تا ۹ نفر نیروی انسانی دارند، در طبقه کوچک‌مقیاس قرار می‌گیرند. معادنی که بین ۱۰ تا ۴۹ نفر پرسنل دارند، متوسط‌مقیاس، معادنی که بین ۵۰ تا ۹۹ نفر نیروی انسانی دارند، بزرگ و سرانجام معادنی که بیش از ۱۰۰ نفر نیرو دارند، معادن خیلی بزرگ به‌شمار می‌روند.

پس معادن به ۴ دسته کوچک، متوسط، بزرگ و خیلی بزرگ تقسیم می‌شوند. این معیار تنها مربوط به تعداد پرسنل نیست، بلکه صورت مالی و میزان سرمایه‌گذاری را هم در نظر می‌گیرد. به‌عبارت دیگر، اگر میزان سرمایه‌گذاری یا صورت مالی یک معدن زیر یک میلیون دلار باشد، در دسته کوچک‌مقیاس قرار می‌گیرد.

اگر تعداد پرسنل یک معدن کمتر از ۱۰ نفر باشد و صورت مالی یا میزان سرمایه‌گذاری در آن کمتر از یک میلیون دلار باشد، در کشور ما جزو معادن کوچک‌مقیاس به‌شمار می‌رود که به‌نظر من تعریف به‌نسبت کاملی است. بر این اساس باید گفت تعداد زیادی از معادن کشور ما در دسته معادن کوچک یا متوسط‌ مقیاس قرار دارند.

به‌عبارت دیگر، این دسته از معادن ما سهم بسیار زیادی از معادن کشور را به خود اختصاص داده‌اند. شاید بهتر باشد که بگوییم جز ۲۰ معدن بزرگ و خیلی بزرگ، دیگر معادن در دسته کوچک یا متوسط قرار می‌گیرند و بنابراین نقشی جدی در اقتصاد کشور دارند و به‌هیچ وجه نمی‌شود از تاثیر آنها چشم‌پوشی کرد و آنها را نادیده گرفت. از اساس در کشور ما از نظر زمین‌شناسی، معادن بزرگ و خیلی بزرگ کمتر شکل گرفته است، بنابراین باید برای این معادن برنامه‌ریزی مشخصی داشت.

در حال ‌حاضر کوچک‌مقیاس‌ها با چه چالش‌هایی دست و پنجه نرم می‌کنند؟

چالش‌ها و فرصت‌هایی که معادن کوچک‌مقیاس دارند، با انواع دیگر متفاوت است. در اکتشاف، استخراج، زیرساخت‌های موردنیاز و سایر بخش‌هایی که مربوط به راه‌اندازی و اقتصادی کردن یک معدن می‌شود، هزینه‌های اولیه کمابیش ثابت است و فرقی ندارد که معدن کوچک‌مقیاس باشد یا بزرگ‌مقیاس. اگر قرار بر این است که سنگ آهن، مس، طلا و مانند آن را از یک محدوده کوهستانی به محدوده‌ای دیگری منتقل کنیم، خیلی مهم نیست که روزانه چند تن بار از این جاده منتقل می‌شود، مهم این است که باید جاده و زیرساخت‌های آن ایجاد شود.

تامین هزینه زیرساخت برای معادن کوچک که درآمدی مختصری حاصل می‌کنند، ممکن است آنقدر بالا باشد که کل فرآیند را غیراقتصادی کند. می‌توان بعضی از این زیرساخت‌ها را به‌صورت مشترک ایجاد کرد،برای مثال کارخانه‌های فرآوری که قرار است احداث شود یا واحدهای خردایش آنها یا امثال این واحدها می‌تواند به‌گونه‌ای ایجاد شود که هزینه‌ها بین چند معدن کوچک‌مقیاس توزیع و سرشکن شود.

از یک طرف، وجود بسیاری از زیرساخت‌ها لازم و ضروری است و به همین جهت، هزینه تمام‌شده در معادن کوچک‌مقیاس بالاتر است، اما از طرف دیگر حجم ماده معدنی و عملیات پایین است و به این دلیل ریسک عملیاتی هم پایین‌تر می‌آید و افرادی که در این حوزه سرمایه‌گذاری می‌کنند، خیلی سریع‌تر می‌توانند عملیات را به پایان برسانند و فازهای اجرایی آن را تمام کنند.

در مورد معادن کوچک مقیاس، ساخت کارخانه‌های فرآوری، طراحی کارگاه و شیوه استخراج و مانند آن سریع‌تر انجام می‌شود. اگر زیرساخت‌ها موجود باشد، بازگشت سرمایه سریع‌تر اتفاق می‌افتد و به این ترتیب فرصت‌های مخصوص به خود را نیز دارند، اما باید توجه داشت که یک معدن فارغ از مقیاس آن، به زیرساخت نیاز دارد و اگر این زیرساخت‌ها موجود نباشد، امکان توسعه معادن کوچک‌مقیاس کم و کمتر خواهد شد.

سخن پایانی

حوزه معدن یکی از بخش‌های استراتژیک اقتصادی است که انتظار می‌رفت در شرایط تحریم نقشی محوری در اقتصاد کشور ایفا کند، اما فراز و فرودهای یک سال گذشته، موجب شد مشکلات زیادی در این حوزه ایجاد شود و معادن کوچک‌مقیاس در صف اول آسیب‌ها قرار داشتند.

امید است این مجموعه گزارش‌ها کمکی باشد تا در سال دوم حیات دولت سیزدهم حوزه معدن به‌طور اعم و معادن کوچک‌مقیاس به‌طوراخص با آرامش بیشتری به فعالیت خود ادامه دهند. «روزگارمعدن» آماده شنیدن نقدها و نظرات صاحب‌نظران در این زمینه است.